Nightside
 
 


 

15 روش فکر کردن افراد موفق

موفق‌ترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.

چون ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر می‌دهد، در اینجا به 15 مورد از بهترین طرزفکرهای افراد موفق اشاره می‌کنیم.



فکر کردن یک نظم است. اگر می‌خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.

می‌توانید برای برنامه‌ریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یکبار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.

ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون 20/80 استفاده کنید.

80 درصد از انرژیتان را به 20 درصد از مهمترین فعالیت‌هایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی‌توانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به 40% برساند.

افراد موفق خود را در معرض ایده ‌ها و آدم‌های مختلف قرار می‌دهند.

آنها سعی می‌کنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می‌کشند.

ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.

ایده‌ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.

افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد را انجام ندهید.

آخرین باری که ساعت 2 صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می‌رسید، را به خاطر دارید؟

افکار تازمانیکه ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.

افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری می‌کنند.

فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این می‌ماند که به خودتان یک راه میان‌بر بدهید. به همین خاطر است که جلسات طوفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.

تفکر عامه‌‌ پسند را رد کنید (که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکرده‌اید).

خیلی از آدم‌ها وارد عمل می‌شوند با امید اینکه به فکر بقیه خوب برسد.

برای اینکه از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدم‌های دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفق‌اند.

بهترین متفکران از قبل برنامه‌ می‌ریزند، درحالیکه برای افکار ناگهانی نیز جا می‌گذارند.

وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین می‌آید. داشتن افکار مبهم از اینکه کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمی‌رساند.

کلید استراتژیک بودن: 1. موضوع را خرد کنید. 2. بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. 3. موارد کلیدی را مشخص کنید. 4. منابعتان را مرور کنید. 5. افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید.

هنری فورد می‌گوید، "هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید."

برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.

راه ‌های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدم‌های جدید آشنا شوید، حتی کتاب‌هایی را بخوانید که فکر می‌کنید خسته‌کننده هستند. رمز کار این است که با ایده‌ها و سبک‌های زندگی جدید آشنا شوید.

برای تقدیر از ایده‌های دیگران، باید به ایده‌های دیگر احترام بگذارید.

نمی‌توانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.

برای هر روزتان و زمان‌هایی که افراد دیگر را ملاقات می‌کنید، برنامه و موضوع داشته باشید.

بیشتر آدم‌ها فقط برای روزشان برنامه‌ریزی می‌کنند. متفکران برای برنامه‌ریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدتشان وقت می‌گذارند و بعد آن را دنبال می‌کنند.

همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانی‌ها و قرارهای ملاقات نمی‌شوند. قبل از اینکه وارد چنین موقعیت‌هایی شوند، تصمیم می‌گیرند که از آدم‌ها یاد بگیرند.

تفکر انعکاسی در مهارت‌های تصمیم‌گیریتان به شما رویکرد و اعتمادبه‌نفس می‌دهد.

اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید شما را عقب می‌کشد.

بر حرف‌های منفی که با خودتان می‌زنید غلبه کنید. برنده‌ها با عباراتی مثل "من می‌توانم" حرف می‌زنند.

افراد باهوش محدودیت‌ها را نمی‌بینند. آنها امکانات را می‌بینند.

سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال می‌گوید، "هیچ چیز شرم‌آورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام می‌دهد که شما می‌گفتید غیرممکن است."

افراد خلاق خود را وقف ایده‌ها می‌کنند.

آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمی‌ترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست می‌کنند.

افراد خوشبین نمی‌توانند متفکرانی واقعبین باشند.

داشتن رویکرد واقعبینی به شما این امکان را می‌دهد آنقدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبه‌رو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک می‌کند کارامدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر می‌دهد.

برای اینکه متفکری واقعبین‌تر باشید، باید: 1. از واقعیت تقدیر کنید. 2. کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. 3. نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. 4. بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. 5. تفکرتان را با منابعتان هم‌تراز کنید.

خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که می‌توانید طرزفکرتان را عوض کنید.

اینکه یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث می‌شود تفکری پربازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوریکه به عادت همیشگیتان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.

افراد باهوش تصمیمات خوب می‌گیرند.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 18 آذر 1390برچسب:, :: 13:0 :: توسط : الهه ی آتش

سطح چشمها: در يك گروه، معمولا فردي كه سطح ديد چشمانش از سايرين بالاتر است رهبر محسوب ميگردد. هنگامي كه شما ايستاده باشيد و ديگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار ميدهد.

مالش چشم: زماني كه فردي چشمش را با انگشت اشاره مالش مي دهد نشانگر فريب و نيرنگ مي باشد. از آنجايي كه فرد ميخواهد تماس ديداري را قطع كند بهانه اي بدست مي آورد كه به اين طرف و آن طرف نگاه كند. اين حركت غير ارادي يك افشاگر حسابي است كه فرد دارد دروغ مي گويد.

چشم برگرداندن: اين معمولا يك علامت مسلم از نيرنگ، گناه و دروغگويي است.

چشمان بسته: هرگاه چشمان يك فرد براي لحظه اي طولاني تر از چشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نيز برخاسته شود پيام چنين است: "به حرف زدن خود خاتمه بده."

حركت چشم به سمت بالا: اين نشانه غضب و عصبانيت است.

نگاه مختصر به اطراف: اين ژستي خجالت گونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خيره ميشود در حاليكه سرش را پايين انداخته و به سمت مخالف كج ميكند. اشاره بر كمرويي بي باكانه دارد.

نگاه ممتد: اين بي ترديد يك نشانه تمايل به آشنايي بيشتر است. شخصي كه تماس چشمي برقرار مي كند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه مي كند ميگويد: "مايلم با شما بيشتر آشنا شوم"

نگاه خيره شديد: اين نشانه خلق تهاجمي، سلطه جويانه و تهديد آميز است.

چشمك: چشمك يك علامت غرض آلود است. نشانگر آن است كه رمز و رازي ميان فردي كه چشمك ميزند و فردي كه به او چشمك زده مي شود برقرار است.

بالا انداختن همزمان دو ابرو: در ميان يك اتاق شلوغ، مفهوم آن كاملا واضح و روشن است: مايلم با شما ملاقات كنم.

بالا انداختن يك ابرو: زماني كه يك ابرو بالا انداخته ميشود در حالي كه ابرو ديگر پايين باقي ميماند مفهومش اين است: حرف شما را باور نميكنم.

ابروهاي گره خورده: زماني كه هر دو ابرو به سمت همديگر كشيده ميشود باعث پديد آمدن شيار بين آن دو مي شود كه دلالت بر اضطراب، درد، ترس و يا آميزه اي از اين هيجانات دارد.

پوشاندن صورت: زماني كه دست بر روي صورت مي آيد مفهومش چنين است: شوكه شده ام. اين ژست بين فرد و موقعيت مزاحم و متجاوز فاصله مي اندازد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 22:10 :: توسط : الهه ی آتش

دوستت تو اتاق خوابه. آروم در رو باز کن.اسپیکر و بذار تو اتاق و در رو ببند.
بعد برو بیرون و ضبط و روشن کن و صدا رو تا ته زیاد کن.اگه سکته نکنه حداقل یکم می ترسه می خندین.

-وقتی داری با دوستت چت می کنی همه کلمه هاتو بچسبون به هم و اصلا اسپیس نزن.خیلی حال میده

-تو خیابون محکم بزن پس کله یکی و تا برگشت بگو:وااااااااااای ببخشید فکر کردم رفیقمه…

-مردم آزاری یعنی بری سر کلاس بگی با فلانی کار دارم، استاد میگه چیکارش داری ،
میگی مامانش واسش لقمه گرفته، گفته بیام بش بدم.

-یه قوطی پودر لباسشویی تهیه کنید. ته قوطی دوتا مقوا هست که روی هم چسبوندن که محتوای توش بیرون نریزه.
تنها کاری که باید بکنید اینه که با چاقو این دو تا مقوا رو از هم جدا کنید جوری که اگه از زمین بلندش کنید،
محتوای داخل بسته خالی شه. خوب حالا برید این قوطی رو بذارید بالای یخچال یا یه جای بلند مثل هود و برید منتظر باشید
تا یکی بیاد بسته رو برش داره. وقتی همش خالی شد روی سرو کلش و زمین و چند تا فحش به خودشو کارخونه سازندشو
و زمین و زمان داد اونوقته که باید بری تو کار فرار!

-توی هرفرصتی قوطی ها و بطری های نوشابه گاز دار رو تکون بدین و بعد بذارین یکی دیگه در اونو باز کنه.

-وقتی با دوستتون دارین غذا میخورین خودتونو بزنین به خفگی و از دوستتون بخواین براتون آب بیاره،
وقتی رفت تو آشپزخونه، شماهم اون سوسک خوشگله رو که از قبل آماده کردین وسط غذاش جاسازی کنین.

-وقتی یه نفر با تریپ درست و حسابی کنار خیابون منتظره کسی هست. از جلوش رد شو و یه سکه بنداز جلوش.

-وقتی یه گدا میادو بهت التماس میکنه که بهش کمک کنی، جلوی چشمش یه اسکناس بنداز تو صندوق صداقات و به طرف بگو برو کمیته بگیر.

-اتوبوس که جلوی پات وایستاد تا بری سوارش بشی پاتو بذار روی رکابش و بند کفشت رو محکم کن. بعد بگو: ممنونم… دستت درد نکنه… برو.

-سر کلاس با خواهش از دوستت خود نویس جدید و گرونش رو بگیرو بعد تکه تکه هاشو جدا از هم بهش بده.

-از بغلی پاک کنش رو بگیر و توش چندتا نوک مداد اتود بکن و بهش بده. وقتی خواست یک چیزی رو پاک کنه قیافش دیدنیه.

-توی مهمونی وقتی مطمئن شدید که صاحب‌خونه نیست، یه وسیله برقی مثل پنکه رو بزنید به پریز تلفن

-با دوستتان برید استخر و با هم یک کمد بگیرید. بعد از مدتی به بهانه دستشویی بروید و لباستان را بپوشید
و لباس او را هم بردارید و برید ، این روش تست شده و فقط چند تا فحش می خورید، اتفاق خاصه دیگه ای نمیفته.

چنتا قرص نعنا بریزید تو نوشابه و فوری درشو ببندبد و خوب هم بزنید .
خوب کار تموم شده فقط تنها کاری که باقی مانده این است که در موقع باز کردن در نوشابه
از محل دوری کنید چون کافیه درب بطری تا نصفه باز بشه!

-تا استاد اومد سر کلاس یکی بگه: باز این اومد!!

-قبل از اینکه استاد وارد کلاس بشه تمام ماژیک های وایت برد رو جمع کرده به جایش گچِ (تخته سیاه) بگذاریم!

-توی مدرسه در کلاس بغلی را زده و به داخل کلاس می روید البته توی کلاس خودتون.
استادشون که اومد ببینه کیه میبینه هیچ کس نیست.
شما هم برید دم در و با تعجب بگید: “در کلاس شما رو هم زدند؟…
این بی شعور کیه که میاد در میزنه میره؟؟!! ”

-همیشه آدرس درست بده ولی وقتی ماشینش راه افتاد با دوستاتون بلند بزنید زیر خنده تا یارو فکر کنه سر کارش گذاشتید.

- خانومه که با مانتو و روسری نشسته بود تو تاکسی. بهش بگید آبجی! چادرت لای در گیر کرده!

-یه کمی عسل و مربا بمال به مقوا و شب بذار بالا سر رفیقت که خوابه. تا صبح از نیش پشه ها آبکش میشه!

-هر وقت همکارتون خواست بره توالت , با یه خط ناشناس بهش زنگ بزنید.
دقت داشته باشید تا زمانی که به داخل نرفته این کار رو انجام بدید و وقتی که اومد ببینه کیه قطع کنید
این کار را می توانید حداقل ۱۰ بار تکرار کنید.

-لباس رفیقتون رو بندازین توی لگن آب سرد و یه بسته نشاسته بریزین توش.
نیم ساعت بعد لباس خیس رو بذارید جلوی آفتاب تا خشک بشه. به این میگن آهار زدن پارچه!

روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن!﴿این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه)

- سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند

- وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین

- کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید

- وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین

- به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین

- شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین

- صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین

- وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود

- بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین

- ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین

- جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش دوستتون بهتره)

- قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین

- یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین

- جای سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین

- موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین

- تو ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین

- جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 22:6 :: توسط : الهه ی آتش

بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟«۸۴

«سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و میتوانید هی دراز بکشید و فقط همدیگر را دوست داشته باشید.» جودی، 8 ساله
«مهدکودکم که تمام بشود، میروم و برای خودم دنبال زن میگردم!» تام، 5 ساله

در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه میگویند؟
«در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ میگویند و این معمولا باعث میشود که از هم خوششان بیاید و یک قرار دوم بگذارند.» مایک، 10 ساله

مساله حیاتی: بهتر است آدم ازدواج کند یا مجرد بماند؟
«دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها باید ازدواج کنند چون یک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بیفتد و تمیز کند!» لینت، 9 ساله
«بابا این چیزها سردرد میآورد. من فقط یک بچهام. من همچین بدبختیهایی نمیخواهم.» کنی، 7 ساله
چرا دو نفر عاشق هم میشوند؟
«هیچ کس نمیداند چه اتفاقی میافتد، ولی من شنیدهام که یک ربطهایی به بویی که آدم میدهد دارد، برای همین است که مردم این قدر عطر و ادکلن میخرند.» جین، 9 ساله
«میگویند یکی به قلب آدم تیر میزند و این حرفها، ولی مثل اینکه بقیهاش این قدر درد ندارد.» هارلن، 8 ساله
عاشق شدن چطوری است؟
«مثل یک بهمن که برای زنده ماندن باید زود از زیر آن فرار کنی.» راجر، 9 ساله
«اگر عاشق شدن مثل یادگرفتن حروف الفبا سخت است، من یکی که نمیخواهم. خیلی طول میکشد.» لئو، 7 ساله
نقش خوشتیپی در عشق
«اگر میخواهید کسی که در حال حاضر جزئی از خانوادهتان نیست، دوستتان داشته باشد، خیلی مهم نیست که خوشگل باشید.» ژوانه، 8 ساله
«فقط قیافه مهم نیست. من را نگاه کنید. خیلی خوشتیپم. اما هنوز کسی پیدا نکردهام که با من ازدواج کند.» گری، 7 ساله
«زیبایی یک چیز ظاهری است، نمیتواند خیلی ماندگار باشد.» کریستینه، 9 ساله
چرا عشاق دست هم را میگیرند؟
«میخواهند مطمئن شوند که حلقههایشان نمیافتد، چون خیلی بالایش پول دادهاند.» دیو، 8 ساله
عقاید محرمانه درباره عشق
«من عشق را دوست دارم، فقط به شرطی که وقتی تلویزیون کارتون میدهد، اتفاق نیفتد.» آنیتا، 6ساله
«عشق آدم را پیدا میکند، حتی اگر خودت را از آن پنهان کنی. من از 5 سالگی تلاش میکنم که خودم را از آن پنهان کنم ولی دخترها مدام پیدایم میکنند.» بابی، 8ساله
«خیلی دنبال عشق نیستم. فکر میکنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافی سخت هست.» رژینا، 10 ساله
ویژگیهای شخصی برای اینکه عاشق خوبی باشید
«یکی از شما باید بلد باشد که خوب چک بنویسد، چون حتی اگر صد هزار کیلو هم عشق داشته باشید، باز هم یک قبضهایی هست که باید پرداخت کنید.» آوا، 8 ساله
راههایی که میشود کسی را عاشق خودتان کنید
«به آنها بگویید که فروشگاههای زنجیرهای شکلات دارید.» دل، 6 ساله
«یک سری کارها را نکنید مثلا اینکه کتانی سبز بدبو داشته باشید... ممکن است با این کارتان توجه کسی را جلب کنید اما توجه، عشق نیست. » آلونزو، 9 ساله
«یکی از راههایش این است که دختر مورد نظر را برای غذاخوردن بیرون دعوت کنید. حتما یک چیزی بخرید که دوست دارد؛ مخصوصا سیبزمینی سرخ کرده.» بارت، 9ساله
چطوری میشود فهمید دو تا آدمی که توی رستوران غذا میخورند عاشق هم هستند؟
«فقط نگاه کنید و ببینید که مرد صورت حساب را برمیدارد یا نه. این راهی است که میشود فهمید عاشق شده یا نه.» جان، 9 ساله
«عاشقها فقط به هم خیره میشوند و غذایشان سرد میشود. بقیه بیشتر به غذا توجه میکنند.» براد، 8 ساله
«اگر یکی از آن دسرهایی سفارش بدهند که با آتش درست میکنند، عاشقند. چون یعنی قلب خودشان هم آن جوری است... توی آتش» کریستینه، 9 ساله
وقتی مردم میگویند: دوستت دارم، به چه فکر میکنند؟
«به خودشان میگویند: بله واقعا دوستش دارم. ولی کاش میشد حداقل روزی یک بار دوش بگیرد.» میشله، 9ساله
چطور میشود عاشق ماند؟
«اسم زنتان را فراموش نکنید... این کار کل عشق را نابود میکند.» راجر، 8 ساله
«همسرتان را زیاد ببوسید. این کار باعث میشود او یادش برود که شما هیچ وقت آشغال را بیرون نمیگذارید.» رندی، 8ساله


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 22:3 :: توسط : الهه ی آتش

- سعي كنيد همواره در مقابل دود سيگار دوستانتان قرار بگيريد، به طوريكه از فاصله 100 متري هم لباستان بوي سيگار بدهد و بعد با همين وضعيت به خانه برويد و نزديك پدر و مادرتان بنشينيد. براي اطمينان از ناراحت شدن آن ها سعي كنيد چند نخ سيگار همواره در جيب لباس هاي چرك خود بگذاريد!


- هميشه به مادرتان اين نكته را يادآوري كنيد كه هر وقت دخترخاله تان را مي بينيد ياد شامپانزه هاي آفريقايي مي افتيد و به پدرتان هم بگوييد هيكل دخترعمويتان شبيه هيكل "مهاتما گاندي" مي باشد!


- سوئيچ ماشين پدرتان را برداريد و در اسرع وقت آن را به نزديك ترين تير برقي كه ديديد، بكوبانيد!



- با پيرزن فضول همسايه كه هميشه در كارهاي شما سرك مي كشد و به والدينتان راپورت مي دهد درگير شويد و كارهايي كنيد كه آبروي پدر و مادرتان در مجتمع مسكوني بريزد. مثلاً با اسپري روي درب خانه پيرزن شكلك بكشيد، تمام كفش هايش را سوراخ كنيد، آنتن روي پشت بامش را بشكنيد، لباس هاي روي بندش را پاره كنيد و اگر دل خيلي پري داريد در راه پله او را به پايين پله ها هل دهيد!


6- خريدهاي پيرمرد همسايه تان را كه لنگان لنگان و به زحمت از سركوچه مي آورد، به بهانه ي كمك كردن بگيريد و همه را در سطل زباله سر كوچه بريزيد!


- هر روز و به هر نحوي شده كتك مفصلي به پسر همكار پدرتان بزنيد.


- دور از چشم مادرتان توي قابلمه غذا مقادير متنابهي نمك و فلفل بريزيد و موقع سرو غذا از خانه جيم شويد.


- يك هفته به خانه دوستتان برويد و موبايل خود را خاموش كنيد تا والدينتان نگران شوند. بعد كه برگشتيد به آن ها بگوييد كه يادم رفت تماس بگيرم.


يك وصيت نامه بنويسيد و آن را روي يخچال خانه بچسبانيد و به پدر و مادرتان بگوييد كه در خواب ديده ايد به زودي به بيماري سرطان خون مبتلا خواهيد شد و خواهيد مرد.


- در حضور آن ها خود را به زمين بياندازيد و تظاهر كنيد كه به بيماري صرع مبتلا هستيد.


- يك سگ بسيار بزرگ بخريد و آن را به داخل خانه و روي ميز ناهارخوري بياوريد و به سگ موردنظر بگوييد كه به بابا و مامان سلام كن عزيزم!


- به آن ها بگوييد كه يك سال قبل و بدون اطلاعشان با يك زن بيوه كه هفت بچه دارد ازدواج كرده ايد و فرزند خودتان هم تازه به دنيا آمده!


- هر روز صبح از آن ها بپرسيد كه آيا بچه واقعي آن ها هستيد يا نه؟ و از اين موضوع اطمينان حاصل كنيد كه در بيمارستان شما را با نوزاد ديگري عوض نكرده اند!


- به دوستتان بسپاريد كه از تلفن عمومي به خانه زنگ يزند و خبر دهد كه شما تصادف كرده ايد و ضربه مغزي شده ايد و هم اكنون در كما به سر مي بريد. بعد به طور ناگهاني وارد خانه شويد.

 

به من هیچ ربطی نداره...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 21:53 :: توسط : الهه ی آتش

اگر یک آرایشگر اشتباه کند ، مدل جدید موست.

اگر یک راننده اشتباه کند ، مسیر جدید است.

اگر یک مهندس اشتباه کند ، سبک نو است.

اگر والدین اشتباه کنند ، نسل جدید است.

اگر سیاستمدار اشتباه کند ، قانون جدید است.

اگر دانش مند اشتباه کند ، اختراع جدید است.

اگر خیاط اشتباه کند ، طرح نو است.

اگر آموزگاراشتباه کند ، فرضیه ی تازه است.

اگر رئیس اشتباه کند ، دیدگاه جدید است.

اما...

اگر یک مرئوس اشتباه کند ، صرفا یک اشتباه است.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 21:45 :: توسط : الهه ی آتش

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.

بیمه‌ عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی: کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی: خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.

خودپرداز: دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره: محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

تورم: عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو: سونای بخار متحرک!

شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.

بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.

شهرداری: گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژه‌های نیمه‌تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم.

سطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.

و غیره (و ...): نشانه‌ای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 21:15 :: توسط : الهه ی آتش

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!
 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 21:11 :: توسط : الهه ی آتش

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Nightside و آدرس nightisde.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید